افسردگی
۲-۲-۱۱-۲-۱- تعریف افسردگی: افسردگی، رایجترین اختلال روانی است که اخیرا به شدت رو به افزایش نهاده است. افسردگی را سرماخوردگی بیماری روانی نیز مینامند. تقریبا همه، حداقل به صورت خفیف احساس افسردگی کردهاند. احساس دمغی، بیحوصلگی، غمگینی، ناامیدی، دلسردی و ناخشنودی همگی از تجربیات افسردگی رایج هستند. این حالت را افسردگی بهنجار میگویند(روزنهان، ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۷۹: ۳).
زنها خیلی بیشتر از مردها دچار افسردگی میشوند. علت آن روشن نیست، اما به نظر بسیاری از متخصصان، عوامل فرهنگی و بهویژه محرومیتها و محدودیتهای اجتماعی زیاد در مورد زنان، یکی از علل اساسی است(شاملو، ۱۳۸۲: ۱۵۰). ارائه تعریف افسردگی آسان نیست، چرا که پیشنهاد تعریفی که مورد پذیرش همه متخصصان و پژوهشگران قرار گیرد، غیرممکن میباشد. حال به برخی از تعاریف عمده افسردگی اشاره میکنیم: افسردگی، به منزله یک بیماری خلقوخو یا اختلال کنش خلقوخو است. افسردگی، نشانگانی است که تحت سلطه خلق افسرده است و بر اساس بیان لفظی یا غیر لفظی عواطف غمگین، اضطرابی و یا حالتهای برانگیختگی نشان داده میشود.
افت گذرا یا مداوم تنود عصبی- روانی که به صورت یک مؤلفه بدنی مانند سردرد، بی اشتهایی، یبوست و کاهش فشار خون و یک مؤلفه روانی مانند غمگینی، ناتوانی و احساس به پایان رسیدن نیرو نمایان میشود.
سقوط غیرقابل توجیه تنود حیاتی: این حالت در حیطه بدنی با خستگی دائم آشکار میشود. در حیطه شناختی به صورت پراکندگی دقت و مشکل کوشش فکری و در حیطه عاطفی به شکل حالتی مالیخولیایی که با هشیاری فرد نسبت به ناتوانمندی واکنش همراه است، آشکار میشود.
حالت روانی ناخوش که با دلزدگی، یأس و خستگیپذیری مشخص میشود و در بیشتر مواقع با اضطرابی کم و بیش شدید همراه است (روزنهان، ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۷۹: ۶).
افسردگی[۱] یک نوع اختلال عاطفی است، بارزترین علامت اختلالات عاطفی تغییرات و نوسانات مشهوری است که در خلق بیماران مبتلا به آن یافت میشود. که معمولاً به شدت متفاوت است از خلق بیماران مبتلا به آن یافت میشود که معمولاً به شدت متفاوت است از خلق افراد سالم، و تظاهر آن به صورتهای افسردگی و یا خوشحالی زیاده از حد (مانی) میباشد. مانی عبارتست از سرخوشی، گشادهرویی، تحریکپذیری، پرحرفی، عزت نفس کاذب و پرش فکری افراطی. افسردگی هم دارای علایم و نشانههای بارزی همچون احساس غمگینی شدید، عصبانیت و بیحوصلگی، بیعلاقگی و عدم لذت بردن از فعالیتهای تفریحی، کاهش انرژی یا بیقراری، بیاشتهایی، کاهش وزن، بیخوابی، کاهش قوای ذهنی، کاهش میل جنسی، احساس بیارزشی و گناه، احساس نومیدی، فکر خودکشی وعلایم و دردهای جسمانی باشد (رستمی، ۱۳۹۰)
افسردگی یک هیجان عادی بیشری است، این افسردگی عادی یا علایمی مثل غمگینی، دلشکستگی، نومیدی، ناکامی، ناشادی مشخص میشود. این احساس همگانی و عمومی است و به عنوان اختلال غیرعادی تلقی نمیشود (ایمانی و مهترپور، ۱۳۹۱).
افسردگی را شاید بتوان به حالتی توصیف کرد که با تغییر اساسی و اولیه در خلق شروع و با مداومت احساس غم و اندوه به درجات مختلف مشخص میگردد (اخوت جلیلی، ۱۳۶۲).
تعریفی که بک[۲] در سال (۱۹۷۶) بیان کرد، اینست که اصطلاح افسردگی به مجموعه رفتارهایی اطلاق میشود که عناصر مشخص آن کندی حرکت و کلام است گریستن، غمگینی، فقدان پاسخ های فعال، فقدان علائم، کمارزشی، بیخبری و بیاشتهایی ازدیگر علائم آن است (میثمی، ۱۳۶۷). افسردگی اصطلاح وسیع و مبهمی است، برای شخص عادی حالتی مشخص با غمگینی و گرفتگی و بیحوصلگی و برای پزشک گروه وسیعی از اختلافات عاطفی با زیرشاخههای متعدد را تداعی میکند. خصوصیت اصلی و مرکزی حالت افسردگی کاهش عمیق میل به فعالیتهای لذتبخش روزمره مثل معاشرت، تفریح، ورزش، غذا و سکس است. این ناتوانی برای کسب لذت، حالتی نافذ و پایا دارد (ترجمه پورافکاری، ۱۳۷۱).
۲-۲-۱۱-۲-۲- علایم افسردگی: افسردگی از لحاظ شدت به سه دسته خفیف، متوسط و شدید میتواند تقسیم شود که هر کدام علائم خاصی دارند. مثلاً در افسردگی متوسط اضطراب، فقدان علاقه و شدت آشفتگی خواب و افکار بدبینانه ذکر شده است. در افسردگی شدید علاوه بر علایم بالا، هذیان و توهم پیدا میشود که گاهی به آن افسردگیهای پیسکوتیک میگویند. در افسردگی خفیف بیمار از خلق پایین، فقدان انرژی و احساس لذت و بدخوابی شکایت میکند. در اختلال افسردگی خفیف معمولاً علائم دیگری وجود دارد که آن فرمهای شدید کمتر مشاهده میشود. این علائم را به مفهوم وسیع نوروتیک، میتوان گفتو مشت مل است بر اضطراب، خوبی، علائم وسواس و علائم هیستریک. پایین بودن خلق، فقدان انرژی، علاقه و تحریکپذیری (ترجمه پورافکاری، ۱۳۷۱).
[۱] depression
[۲] Beck
:: بازدید از این مطلب : 67
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2